تپش قلـــب تو
چون که" ۸۹ " هر چــه کـه بود ســال بـبـر بـود و بـبـر سالاری راست دیگر نمیشود کمــــرم باز میـــمــالم پـــماد رزمـــاری سال ها یک به یک روانه شدند دهه ی " ۹۰ " هم بشد جاری ببر رفت و خرگوش آمده است بــاز آمـــد دوبــاره حیــــوانــــی یاد دارم که همه از کــف رفت اتحاد ملی ، انسجام اسلامی بذر ها یک به یک بخشکیدند بـــذر نــوآوری ، شــــکـــوفـایی نور رفته است به سرعت نور ظلمت شب است و تنهایـــی لیک دیگر توان ماندن نیست در چـنـیـن ســرای بی یـــاری یا محول الحال بگـذران از مـا حـول الحـالمان بـکـن حــالـی
Power By:
LoxBlog.Com |